جادۀ غربت به سمت بی کسی انتهای کوچه ی دلواپسی
من نشان خود فراموشم شده یا نشان از من نمیپرسد کسی
ای که گفتی با قدمهای بهار میکنی شادم به شاخه نرگسی
خانه ام دارد مزارم میشود کی به فریادم، به دادم میرسی؟
احسان قدیمی 1383
دریافت
عنوان: کتاب چرکنویسهای یک دهه شصتی
حجم: 6.8 مگابایت
کودکی هایم به غارت برده اند
خاطراتم باغ آفت خورده اند
آرزوهایی که در دل داشتم
یا که خشکیدند یا پژمرده اند
باغبانانی که غرسم کرده اند
یا رها کردند، یا خود مرده اند
آنچه جا مانده ز نسلی سوخته
نخلهایی تیر و ترکش خورده اند
شیر زنهایی که مادر نیستند
شیر مردانی که دل نسپرده اند
با شما هستم که باید بشنوید!
پادشاه نسلها... افسرده اند